در دو سال اخیر هر چه بین اخبار جستوجو میکردیم تا خبری از دنیای کنسرت و تئاتر پیدا کنیم، کمتر به نتیجه میرسیدیم[...]
در دو سال اخیر هر چه بین اخبار جستوجو میکردیم تا خبری از دنیای کنسرت و تئاتر پیدا کنیم، کمتر به نتیجه میرسیدیم. با گسترش بیماری کرونا، بسیاری از تماشاخانهها یا بسته شدند یا کمتر فعالیت میکردند. کنسرتها لغو شده بود و در نهایت همه فعالان این حوزه با نوعی بیکاری موقتی دست به گریبان بودند؛ اما حالا با فروکش کردن کرونا، اخبار این حوزههای فرهنگی نیز هر روز بیشتر میشود و هفته پیش بود که یک کنسرت نمایشی، به یکی از جنجالیترین اخبار حوزه نه فقط موسیقی، بلکه فرهنگی کشور تبدیل شد. خبری با این تیتر «بلیت 700 هزار تومانی برای یک کنسرت»!
این کنسرت نمایشی، به دلیل حضور ستارگان موسیقی و بازیگران بنام برای بخش قابل توجهی از بینندگان و مخاطبانش بلیت 700 هزار تومانی تعیین کرد! هر چند در این میان کف قیمت 70 هزار تومانی نیز در نظر گرفته شد، اما در حال حاضر نه کف قیمت فارغ از اینکه چند درصدِ تماشاگران را شامل میشود، بلکه سقف قیمت این کنسرت نمایشی است که بازتابهای زیادی به همراه داشته است.
شاید برخی بگویند بخش خصوصی یک کار را عرضه کرده و میتواند هرطور دوست دارد قیمتگذاری کند؛ به خصوص اینکه گفته میشود کار، کاری پروداکشن است و نمیتوان انتظار داشت مانند کارهای دیگر قیمتگذاری شود. بله؛ قطعاً این بخش از حرف درست است، اما نه در زمانی که عموم جامعه تا این حد درگیر فشار اقتصادی هستند و بزرگترین سؤالی که برایشان ایجاد میشود، این است که چه کسانی حاضرند بلیت 700 هزار تومانی برای یک کنسرت نمایشی تهیه کنند؟!
این گونه سؤالات پیامدها و هزینههای فرهنگی و اجتماعی کمی برای جامعه نخواهد داشت، آن هم در حالی که از هنرمندان در عرصههای مختلف انتظار میرود فرزند زمان خویش باشند و جامعه خود و شرایط آن را بشناسند و سعی کنند هنری را به جامعه عرضه کنند که هم مورد استفاده عموم باشد و هم از غمهای مردم بکاهد، نه اینکه نمک بر روی زخم آنان بپاشد. تهیهکننده این کنسرت نمایشی در مصاحبهای گفته است: «مطمئن باشید آن چیزی که هزینه شده، هرگز باز نمیگردد. ما ریسک بزرگی کردیم و این را هم میدانستیم که این پروژه بدون حاشیه و بدون دردسر نخواهد بود. اما همه دست به دست دادیم تا با عشق کاری را جمع کنیم که هدف فقط پول نیست، بلکه بدون شعار انجام یک کار فرهنگی است که حتی من باید ۲۵ درصد از درآمدش را هم به دولت برای مالیات بدهم.» این سخنان تأملبرانگیز است؛ اما نفس این کار در جامعهای که مردان آن برای لقمه نان حلالی ساعتها عرق میریزند و زنان همپای مردان زحمت میکشند، توجیه نداشته و باید هنرمندان بیش از هر چیز به وضعیت کنونی جامعهاش توجه داشته باشند، نه اینکه مانند سکانس ماندگار «جوکر» بیخبر از دردهای جامعه، در فضایی پر زرق و برق درگیر یک فضای هنری لاکچری باشند و همزمان مردم در سطح جامعه با دغدغهها و مشکلات ریز و درشت دست و پنجه نرم کنند.